سوشیانتسوشیانت، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

سوشیانت ثمره ی عشق من و بابا

بدون عنوان

1392/8/19 11:53
نویسنده : مامان وبابا
534 بازدید
اشتراک گذاری

 

زعشق مامان چقدر این روزها سریعتر بزرگ میشی شیطونتر میشی و من یه وقتهایی واقعا کم میارم.

شب عید قربان با سالار وارسلان رفتیم شهربازی وقتی سوار تکاندهنده شدی ترسیدی کسی هم نبود

 سوار

 بشه ببینی تا ترست برسه بقیه بازی ها مناسب سنت نبود رفتیم باهم استخر اَتیته(توپ) اونجا از دیدن اون

 همه اتیته کلی ذوق کرده بودی

روز یکشنبه ٢٨ مهر منو تو بابا با هم رفتیم کنسرت کوبه ای که ٤٥ دقیقه با علاقه زیاد نگاه می کردی

 نانایی و دست که بعد از یه جیغ بزرگت سریع سالنو ترک کردیم

یعنی عاشق نگاهاتم خوشگلم

اینم اولین بارونیه که حس کردی اول از صدای رعدوبرق ترسیدی پریدی تو بغل من ولی بعد از اینکه رفتیم

زیر بارون وقتی بارون قطع شد گریه کردی

٢ آبان هم عید غدیر بود ما هم خونه مامانی بابایی بودیم چون مهمون داشتن و شلوغ شد نتونستم ازت

 عکس بگیرم مهمون ها که رفتن شما هم خوابیدی.

موزیسینم بابا برات تومبا خریده که مدام میگی بغلم کن بزنم از خدا می خوام آهنگ زندگیتو زیبا و شاد

 بنوازد

علاقه زیادی به مبلت داری هرکسی که بشینه روش حتی من دستشو می گیری بلندش میکنی.

لباس نو که می خری دست می گیری و راه میری لباساتو دوست داری حالا که هوا سرد شده لباساتو

 می شورم تو خونه میزارم خشک بشه همه رو بر میداری  میگم مامان بزار خشک بشه بپوش می گی

ما منه(مال منه)

یه روز هم مامان مریم به شوخی نزاشت بری بغل بابا و گفت بابا بای بای خودتو انداختی تو بغل بابا و به

 مامانی گفتی مامانی بده فرداش که می خواستی از دل مامانی در بیاری سرتو می اوردی تو صورتش

 می خندیدی می گفتی مَی یَم (یعنی مریم چون می دونی مامانی خوشش میاد)

یعنی عاشقتم همین روزها دیگه جلو خودمو نمی گیرم و یه گاز محکم می گیرمت.

وقتی بابا میاد خونه برات اتیه می گیره وقتی ازت می پرسیم بابا کو می گی بابا اتیته فکر می کنی بابا

 فقط میره بیرون برات اتیته بگیره چون یه بار که نمی خواستی بره اتیتتو اوردی گفتی اتیته یعنی من

دارم نروامروز با مامان مریم رفتیم بازی خونه نزدیک  من از رفتار مربی ها و رعایت بهداشتشون خیلی خوشم اومد تو هم از اونجا خوشت اومده بودو میدویدی از این بازی به اون بازی به بچه ها می خندیدی و حتی برام جالب بود نوبت هم رعایت می کردی وقتی بازی می کردی هم صدای من و مامانی میزدی خاله های مهربون هم برات شعر می خوندن وقتی هم سوار ماشین شدیم هنوز تو فضای اونجا بودی شعر تاب تابو می خوندی.الهی قربونت برم بازهم می برمت

 

 

 


 


 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (12)

زهره
20 آبان 92 22:42
ماشالله عزيزم چقدر كلمه بلدي شما گل پسر...عيدي ها خوش گذشت عزيزم؟ قربون حس مالكيت شما بشم من...ماشالله به شما... آتيته بازي خوش گذشت؟خخخخ
جیران بخشنده
22 آبان 92 8:23
من فدات پسر ناز عاشق اون خندیدنات و ذوق کردنات هستم عزییییییز دلم
خاله هدا
25 آبان 92 17:18
این سوسیانت فسقلی انقد که عاشقه اتیته بازیه آخرش فوتبالیست میشه
مامان آروین
30 آبان 92 1:11
الهییییییییییییی قربون پسر خوشگل و شیرییییییییییییینم . مامانی از طرفم بوووووووووس بوووووس
lمامان امیررضا
11 آذر 92 1:37
ماشالله پسر، دیگه برا خودت مرد شدیا توهم مثل امیررضا مامان باباتو کچل کردی؟! امیر رضام وبتو میبینه. عااااشق استخر توپی شده که عکسشو زدی. هی میگه داپ داپ هی دست منو میگیره میبره پای لبتاب میگه داپ "یعنی اون عکس سوشیانتو بیارم که رفته تو استخر توپ" الهی فدای این نینی های گل بشم من سلام فائزه جون کار خودش هم هست میاد پشت لپ تاپ میشینه تا براش استخر توپشو بزارم الان سرماخورده بهتر بشه میام دوباره ماشالله امیررضا هم بزرگ شده ما مامانا که نمی فهمیم یهو وقتی نگاهشون می کنیم میبینیم چقدر ماشالله بزرگ شدن از طرف من امیررضا جونو رو ببوس
ژاله مامان آیدا
11 آذر 92 13:47
مامان جون لطفا از وبلاگ کادونمدي ديدن کنيد: http://kadonamadi.blogfa.com کادوهاي نمدي : آويز و ريسه اسم کودک ، گیفت ، عروسک انگشتي ، آويز اتاق کودک ، کيف ، جامدادي،...
اسپاترا
18 دی 92 18:48
عزیزم چه پسر نازی مامان مهربون وبلاگتون بسیار زیباست با اجازه لینکتون کردم خوشحال میشم شما هم به ما سر بزنی
هم نفس
20 اسفند 92 10:10
سلام ماهناز هستم مدتیه من و همسر گلم تصمصیم به نوشتن روزهای پر فرازو نشیب زندگیمون گرفتیم به همین خاطر یه کلبه ای رو بنا کردیم با نام ***هم نفسhttp://http://nafas2taii.blogfa.com/*** خوشحال میشیم سری هم به ما بزنید.. منتظریم یا حق..
شقایق مامان آرشا
29 اسفند 92 14:17
بهار ثانیه ثانیه می آید …. و اما اینجا کسی هست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری برایتان آرزوهای خوب دارد …. سال نو مبارک
مامان آروین
1 فروردین 93 12:30
چه دعایی کنمت بهتر از این خنده ات از ته دل ، گریه ات از سر شوق روزگارت همه شاد ، سفره ات رنگارنگ و تنی سالم و شاد که بخندی همه عمر سا نو مبارک با آرزوی بهترین و برترین ها برای شما و خانواده عزیزتون
مامان زهرا
27 خرداد 93 16:37
سلام عزیزم خدا حفظ کنه این پسر گلتو میشه بگی کدوم خانه بازی بردیش که راضی هستی? من میخام سها را بعضی وقتها ببرم نمیدونم کجا ببرم بهتره? میشه تو کلوب یا تو وب سها جوابم را بدی?
بهاره
1 مرداد 93 16:07
سلام عزیزم ...ماشالله خدا بهت ببخشه.. به وبلاگ پسر منم یه سر بزن.. ماهان از کاشان