سوشیانتسوشیانت، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

سوشیانت ثمره ی عشق من و بابا

یه روز تلخ دیگه (واکسن)

1391/7/17 0:58
نویسنده : مامان وبابا
750 بازدید
اشتراک گذاری

نفسم امروز روز  بدی بود که از یک هفته پیش غصه اشو  می خوردم اونم واکسن دو ماهگیت بود که با بابا و مریم جون رفتیم بهداشت اول وزنت کردن که  ٦١٠٠ شدی.

بعد خانم پرستار دور سرتو اندازه گرفت ٣٩ سانت و قدت ٥٩سانت بود.

حالا دیگه نوبت واکسن هات بود

 

سوشیانت بعد از واکسن:

چون دفعه اول واکسنت بود و بابا باید یه مسافرت کوچولو میرفت رفتیم خونه ی مریم جون .

مرضی جون هم نگرانت بود وزنگ زد حالتو پرسید.

واااااااااااااااااااااای مامانی از خدا می خوام هیچ وقت چشمات گریون نباشه اگر هم باشه برای چیز های کوچولو باشه مامانی طاقت دیدن اشکاتو نداره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مینا
17 مهر 91 1:03
الهیییییییییی.این عکس آخری چقدر مظلومه آدم دلش کباب میشه.
مامان سوشیانت
17 مهر 91 1:25
فدای اون چشای اشکیت برم نباشم ببینم این اشکهات رو
زهره
17 مهر 91 16:21
سلام آخي ميدونم چه اشكي ريخته
واي منم بايد كم كم آماده باشم براي واكسن 4 ماهگي
عزيزم همه درد كشيدنش رو با چشاي پر اشكش ميگه... اميدوارم قبلش بهش استامنيوفن داده باشين...وگرنه كلي درد كشيده...فداي قد نيم وجبي شما بشم من عزيزكم
روزت مبارك خاله

مرسی خاله ی مهربووووووووووووووون