48روزگی نفسم
پسر خوبم توی این یک هفته گذشته یاد گرفتی به زبون خودت باما حرف بزنی بابایی صداتو ضبط کرده یه بار برات گذاشتیم نمی دونم چرا غمگین شدی و اصلا تکون نخوردی خیلی ترسیدیم از این عکس العملت بعد که صداتو قطع کردیم دست و پاهاتو با شادی تکون دادی و حرف زدی
سوشیانت درحال گوش کردن صداش
آهنگ های موتزارتو خیلی دوست داری وقتی برات میزارم با خوشحالی دست و پا می زنی.
اصلا هم عکس گرفتن و دوست نداری وقتی عکس می گیری یا صورتتو بر می گردونی یا این شکلی می شی
یادته بهت گفتم رو شیر خوردنت حساسی؟ یه روز وقتی شیر می خوردی بابایی اذیتت می کرد تو هم اعتراض می کردی آخر سر عصبانی شدیو با مشت زدی تو لوپ بابا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی