فسقلی مامان
پنج شنبه بود تشک بازیتو اوردم برات عاشقش بودی با خوشحالی می خندیدی و با عروسکها حرف می زدی انقدر دوست داشتی که شب با مامانی مریم و مرضی و بابایی احمد و رضا و عمو فربد و خاله هدیه رفتیم شام بیرون با خودمون بردیم .
خیلی دوست دارم خیلی خیلی خیلی.
به این شکل یه تخت اختصاصی اونجا داشتی!!!!!!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی