این روز های سوشیانت
سلام جیگر مامان اومدم تا برات از این روزات بنویسم
با هم میریم تو اتاقت اسباب بازیاتو میزارم کنارت . یکی یکی برمیداری تو دهنت میزاری خسته که شدی میندازیو یکی دیگه بر میداری . آقا فیله رو خیلی دوست داشتی اگه کسی بر میداشت نگاهش می کردیو با حرف زدنت ازم می خواستی ازش بگیرم اما نمیدونم سر چی باهم قهر کردینو حتی نگاهشم نمی کنی ولی با آقا لاک پشته خیلی صمیمی شدی همیشه حتی وقت خواب هم پیشته!!!!!!!!!!!!
وااااااااااای چه داستانی سر این عروسک داشتیم . این عروسک بیچاره چهار دست و پا میره و آواز می خونه به جای اینکه عروسک توجهتو جلب کنه گریه می کردی شیشه شو می خواستی هرچی می گفتم مادر من مال خودشه شیشتو آبش کردم بهت دادم قبول نکردی که نکردی آخر سر قایمش کردم خداااااااااااایا!!!!!!!!!!!
عشق تکنولوژی هستی از دست تو نمی تونیم دست به کنترل و تلفن بزنیم چون می خوای بگیریو .... تمام مکلماتم با آیفون انجام میشه چون باید گوشی دست شما باشه.لپ تاپم که جای خود دارد. تو عکس بالا هم کنترل بدست خوابت برده.
در ضمن گوشی من هنوز درست نشده در جریان باش
چند باری تو روروئک گذاشتمت دوست نداشتی ولی امروز گذاشتمت دوست داشتی همچین بدت نمیومد هنوز بشینی که بلندت کردم.
این عکسم با کلاه خاله هدیه گرفتی قــــــــــــربــــــــــونــــــــــت برم